loading...
گروه آموزشی رامین
رامین حاجی اسمعیل معمار بازدید : 47 سه شنبه 12 دی 1391 نظرات (0)
سه شنبه 7 آذر 1391

بهشت و جهنم(کتاب پندهای قندپهلو)

شخصی روزی با خدا مکالمه ای داشت:خداوندا!دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟  

خداوند آن مرد را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آن ها را باز کرد‍؛ 

مرد نگاهی به داخل انداخت.درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود و آن قدر بوی خوبی داشت که دهانش آب افتاد.  

افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر و مریض حال بودند. 

به نظر قحطی زده می آمدند.  

آن ها در دست خود قاشق هایی با دسته ی بسیار بلند

داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان وصل شده بود و هر کدام از آن ها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پر کنند.  

امااز آنجایی که این دسته ها از بازوهایشان بلندتر بود، نمی توانستند

دستشان را برگردانند و قاشق را در دهان خود فرو ببرند. مرد با دیدن صحنه ی بدبختی و عذاب آن ها غمگین شد.

خداوند گفت: تو جهنم را دیدی. آن ها به سمت اتاق بعدی رفتند و خداوند در را باز کرد. آنجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود.

یک میز گرد با یک ظرف خورش روی آن، که دهان مرد را آب انداخت. افراد دور میز، مثل جای قبل همان قاشق های

دسته بلند را داشتند، ولی به اندازه ی کافی تپل و قوی بودند، می گفتند و می خندیدند .آن شخص گفت: نمی فهمم

خداوند جواب داد: ساده است!فقط احتیاج به یک مهارت دارد! می بینی؟


اینها یاد گرفته اند که به همدیگر غذا بدهند، در حالی که آدم های طمعکار تنها به خودشان فکر می کنند.


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 8
  • باردید دیروز : 14
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 24
  • بازدید ماه : 24
  • بازدید سال : 119
  • بازدید کلی : 2,191